راست مي گن..

 اگه دختري واسه اولين بار گفت دوستت دارم

اگه واسه اولين بار بهت اعتماد كرد

اگه واسه اولين بار بخاطرت پا گذاشت رو غرورش

اگه واسه اولين بار طعم آغوش گرم رو حس كرد

قدر اين "اولي ها" رو بدونيد

بدون كه بخاطر تو انجام داده اين همه كارو

راحت ازش نگذر....

سال روز...

عزيز دلم سالروز اشناييمون مبارك

مي دونم ديگه پيشم نيستي

من امروز تنها به ياد تو و حس بودن تو جسن ميگيرم

هرچند چشمام پر اشك و دارم گريه ميكنم دلم خيلي تنگت تو اي كاش الان

فقط واسه يه لحظه پيشم بودي اون وقت مي فهميدي تو همون يه ثانيه

به اندازه همه ثانيه هاي عمرم

دوستت دارم عزيزم دله من يكي يكدونه من شادي من

.

به هواي قلب من آمدي و گفتي عاشقي ،اما اينك هواي قلبم را نداري
به عشق بودنم آمدي و گفتي عاشقم هستي ، گفتي مثل ديگران بي وفا نيستي و تا آخرش با من هستي
اينك نه تو را ميبينم نه عشقي از تو را
اينك نه وفا را ميبينم و نه محبتي از تو را
حالا تنها خودم را ميبينم و چشمهاي خيسم را ، اينك تنها قلبي شكسته را در سينه حس ميكنم كه
بدجور پشيمان است كه چرا به تو دلبسته
چرا با تو عهد عشق را بست ، عشق تنها يك ( كلمه ) بود نه آن احساسي كه تا ابد ماندگار بماند
آمدي و يك يادگاري تلخ در قلبم گذاشتي و اينك هواي قلبم را با حضورت سرد كردي
شب كه ميرسد خيس است چشمهاي خسته ام ، از فردا بيزارم دلم نميخواهد كسي بفهمد كه
دلشكسته ام
نميخواهم ديگر با غروب روبرو شوم ، غروب همان آتشي است كه در اين لحظه هاي تنهايي بيشتر
ميسوزاند دلم را
گرچه نميتوانم ،اما نميخواهم ديگر به تو فكر كنم ، نميخواهم ديگر يك لحظه نيز در فكر حال و هواي
رفتنت اين لحظه هاي سرد را با گريه سر كنم
خيلي دلم ميخواهد فراموشت كنم ، خيلي دلم ميخواهد عاشقي را از قلبم دور كنم ،اما نميتوانم!
آينه را از من دور كنيد ، طاقت ندارم ببينم چهره ي پريشانم را
پنجره را ببنديد ، تحمل ندارم ببينم آن غروب پر از درد را
اگر تا ديروز محكوم به تنهايي بودم ، اما اينك محكوم دلبستن به يك عشق دروغينم، تا به امروز در
قلب بي وفاي تو حبس بود، از اين لحظه به بعد نيز بايد در زندان تنهايي حبس ابد باشم
ميخواهم در حال خودم در همين زندان تنها باشم …
شايد بتوانم فراموشش كنم…

....

بايد باور داشت كه خيلي از رفتن ها و نبودن ها و نفهميدن ها از نگفتن هاست... بايد گفت... ولي نه مداوم... نه با بي احساسي... نه تو وقت نامناسب... گفتن هم شرايط ميخواد... با نگاه، با اس ام اس، با سكوت، با يه كار، ... فقط يه دوست داشتن واقعي باشه... نه... موفق باشيد...

امين بگو...

شب تولدم همه گفتن ارزو بكن شمعت و فوت كن ...
چشمامو بستم و شمع و فوت كردم...
مامانم كفت: مي دونم چي ارزو كردي...پول
خواهرم گفت:...ماشين
دوستام گفتن:...عشق خوب من به همشون فقط خنديدم نگاه كردم و تو دلم گفتم...
ارزوم اما اين بود :كه شمع تولد سال ديگم رو سنگ قبرم روشن كنند و جاي من باد شمعو خاموش كنه...
هيسسسسسس فقط بگو امين!!!!!!

يه از خدا بي خبر

زندگيم خوب بود . . .
درسم خوب بود . . .
كارم رو برنامه بود . . .
تو مهموني ها تو جمع بودم . . .
خوابم به موقع بود . . .
تا اينكه يه از خدا بي خبري اومد گفت:
چرا رفيقي براي همه ؟؟؟ بهم گفت نبردبان و رفت ...
من ماندم و.........................

ما

ما پشت اونايي كه پشتمون حرف ميزنن،

حرف نميزنيم…

چون خيلي جلوييم ازشون!

حرفاي پشت سرم حرف نست!

[ عقدست! ]

اگر ديدي....

اگر ديدي كسي غير طبيعي غذا ميخوره و مكثـــــــــ ميكنه بدون " ناراحته" ..،اگر ديدي كسي اصلا اشك به چشماش نمياد بدون خيلي تو داره..
اگر ديدي كسي زياد ميخنده بدون " خيلي زخم خورده"،اگر كسي حالتو زياد پرسيد بدون آدم ساده اي هست...
اگر ديدي كسي به همه چيز بي توجه هست بدون " زماني زياد از حد عاشق بوده"


اگر ديدي كسي در احوال پرسي هي ميگه :شكر بد نيستم" بدون دروغ ميگه...نه حالش خوبه...نه روزگارش..

اگر ديدي كسي خيلي فيلم نيگاه ميكنه بدون ازنظر عاطفي كمبودداره،اگر ديدي كسي زياد آهنگ گوش ميكنه
بدون " دردهاشو خيليا نميفهمن " ..اگرديدي كسي خودشو از ديد ديگران قايم ميكنه بدون " از خيلي ها ضربه خورده

ادم كو ؟؟؟؟

يادم ايد

يادم آيد: تو به من گفتي:ـ((ازاين عشق حذر كن!لحظه اي چند بر اين آب نظر كن، آب آيينه ي عشق گذران است،تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است٬باش فردا،كه دلت با دگران است!تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!))

باتو گفتم:((حذر از عشق!ـ ندانم سفر از پيش تو،هرگزنتوانم،نتوانم!

روز اول، كه دل به تمناي تو پر زد چون كبوتر،لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدي،من نه رميدم،نه گسستم...))