پدر

درد و دل

راست مي گن..
سال روز...
.
....
امين بگو...
يه از خدا بي خبر

پدر

پدرم را نديدم فقط يك عكس به يادگار دارم و از مادر مي پرسم چرا نيست كه نبودنش خستم كرده و چرا جشن شكوفه ها بابام نبود مادرم يك تبسم شيري كردو گفت رفت كه ازاد باشي از همه چي و براي ازادي همه رفته ولي وقتي بزرگ شدم ديدم اين مردم خودشون ازادي نمي خوان و الكي ازادي و شادي رو ازمن گرفتن

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.